خراب بود خانه ی دلدادگی، خراب
و حال زار ما و سرافکندگی، خراب
خدا! ببین به چه حالم، تو دستگیری کن...
ببین که شد زیر بنای بندگی، خراب
خیالمان، که به عرش خدا رسیده ایم
تمام کاخ ریا شد به سادگی، خراب
چه تند سوی هوس با خیال عشق شدیم
سریع شد عاشقی در زندگی، خراب
مرام ما که به منزلگهش سری بزنیم
مرام و معرفت و مردانگی، خراب
شبی جنون به عقل گفت: که عشق است کار خیر
بتان عقل شدند به دیوانگی، خراب
نشانه های لیلی و مجنون و بیستون
و حال زار ماست، ز بیچارگی، خراب...
میم و حا...
نظرات شما عزیزان: